نوجوانان برای پذیرفته شدن از طرف دیگران، به خصوص دوستان و همسالان خود اهمیت بسیار قائلند و چون گروه همسالان قدرت زیادی دارد، میتواند اعضای گروه را تحت تأثیر قرار دهد تا جایی که به عنوان نقطه اتکا تلقی شود. حتی اعضا گاهی اوقات با اتکا بر گروه در برابر خانواده قیام می کنند. عملکرد گروه همسالان متنوع و به شرح زیر است: 1- جانشین شدن برای خانواده 2- منبع احترام شخصی 3- منبع ثبات و استواری در دوره تحول و انتقال 4- حفاظتی در مقابل فشار بزرگسالان 5- منبع قدرت 6- وسیلهای برای انجام امور روزمره اعضا 7- سرمشقی برای رشد اخلاقی و عقلانی تا جایی که بعضاً گروه همسن، ضمن جایگزین نقش پدر و مادرشدن، افراد را نیز مورد حمایت قرار میدهد. "طغیان علیه والدین" به نظر میرسد که مصرف مواد مخدر به صورت جدی به وسیله نوجوانان تا اندازه زیادی بستگی به روابط آنها با والدینشان دارد. در مورد فرزندان والدینی که دارای روحیه آزادمنش، احترام آمیز و پذیرا باشند(به ویژه آنهایی که ارزش های سنتی را پاس میدارند) و امکان رشد تدریجی استقلال در فرزندان خود را فراهم میآورند، خطر اعتیاد عموماً کم است. در مورد فرزندان والدینی که رابطه محبتآمیز نداشته و نسبت به فرزندان خود بی توجه بودهاند یا از سوی دیگر، رفتاری اقتدار آمیز و خصمانه داشتهاند، خطر موادمخدر بسیار بیشتر است.
گریز از ناملایمات زندگی
یکی دیگر از عللی که نوجوانان در مورد روی آوردن به مصرف موادمخدر ذکر میکنند کوشش برای گریز از تنشها و فشارهای زندگی و از کسالت و بیحوصلگی است. اگر مصرف موادمخدر برای گریز از وظایف و تعهدات دوران نوجوانی، یعنی فراگیری شیوه برخورد با فشارها و کسب مهارت های ادراکی، اجتماعی و حرفهای صورت بگیرد، همین نیز خود مانع پدید آمدن تواناییهای لازم در نوجوانان معتاد برای مواجهه با مسائل دوران بزرگسالی میشود.
آشفتگی عاطفی
وابستگی به موادمخدر احتمالاً مبین آشفتگیهای عاطفی است. در چنین مواردی برای یافتن علل مشکلات نوجوانان معتاد باید به آشفتگیهای موجود در روابط خانوادگی آن نوجوان در طی دوران رشد مراجعه کرد. در مراکز درمانی و مراکز تربیتی مصرف کنندگان موادمخدر، هم کارمندان آن مرکز و هم خود معتادان در حال بهبود براحساس نوجوانان معتاد نسبت به بی اعتنایی و بی توجهی والدین آنها، عدم پذیرش از جانب دوستان، انزوای عاطفی، احساس حقارت و نیاز نوجوان برای استتار این احساس از طریق«خونسردی» ظاهری، به عنوان عوامل عمده در گرایش به موادمخدر به شمار آورده اند برخی از نوجوانانی که پیش از دوران بلوغ به مصرف موادمخدر روی آوردهاند اظهار میدارند که برای مواجهه با احساس اضطراب، بیحوصلگی، افسردگی، ترس از شکست و بیهدف بودن در زندگی هیچ راه دیگری جز مصرف مواد مخدر نمیشناسند و قابل توجه است که هدف عمده یکی از برنامههای درمانی، گذشته از آموزش دادن به نوجوانان برای مواجهه با دشواری ها و ایجاد روابط صمیمانه با دوستان، این بود که به آنها بیاموزند چگونه میتوان بدون مصرف موادمخدر شاد و خوشحال بود.
بیگانگی یا طردشدگی
در برخی موارد مصرف مواد مخدر به وسیله نوجوانان حاکی از احساس بیگانگی و در نتیجه گرایش درونی به دنیای شخصی است که به واسطه مصرف مواد حاصل میشود. این گونه جوانان با نومیدی به آینده مینگرند و در واکنش به تبعیض اقتصادی و اجتماعی و شرایط زندگی دشوار و گاه در واکنش به بیماریهای جسمانی و در هم ریختگی محیط اجتماعی و خانوادگی خودشان، هرگونه کوشش برای یافتن معنا و احساس هویت را به طور کلی کنار میگذارند و به دنیای فراموشی و بیخبری موادمخدر یا به گفته نوجوانی معتاد به «رگ موقتی و زندگی بی درد» پناه میبرند. خلاصه آن که نوجوانان به علل گوناگونی به موادمخدر روی میآورند و عوامل گوناگون هم نتایج گوناگون به بار میآورد. مصرف موادمخدر ممکن است موجب غفلت و بی خبری یا گریز موقت از مشکلات یا حتی(در موارد مثبت) احساس درک بهتر زیبایی های جهان شود. اما براساس شواهدی که در دست است نمیتوان گفت که مصرف موادمخدر موجب ایجاد احساس پایدار نیکبختی، خلاقیت واقعی یا توانایی مواجهه با مشکلات زندگی میشود. برعکس، بر پایه شواهد موجود مصرف موادمخدر مانع دسترسی به تواناییهای مزبور می گردد. از جمله علل دیگر گرایش نوجوانان و جوانان به اعتیاد، میتوان به آزادی بیش از حد نوجوانان و عدم مراقبت و هدایت آنان در ساعات فراغت و بیکاری، مهیا نبودن وسایل تفریحات سالم و ورزش و ضعف در آموزش و پرورش صحیح، عدم نظارت بر رشد و تکوین شخصیت کودکان، آشنا نبودن افراد به مضرات موادمخدر، کمبود محبت، دردهای عصبی، ناراحتیهای جسمی، ناکامیها، علل اقتصادی از قبیل احتیاج به پول برای تهیه حوائج زندگی، حرص و طمع برای اندوختن ثروت، کشت داخلی هرکشوری که دسترسی به موادمخدر را سهل و آسان و موقعیت جغرافیایی که کنترل و مراقبت ازسرحدات را مشکل مینماید، اشاره کرد.
چگونه جوانان را آگاه کنیم؟
در این مرحله آگاه سازی جوان فوقالعاده مهم است، به شرط آن که به حساسیت و ظرافت شخصیت وی توجه شده از دادن درس اخلاق و بیش از حد بزرگ جلوه دادن مسأله خودداری شود. صحت اطلاعات ارائه شده عدم انکار ابعاد مثبت و منفی مواد مخدر و سعی در تبدیل نصایح به درد دلهای دوستانه از اهمیت فوقالعاده برخوردار است، در موضوع یاد شده جوان نیز برای خود عقایدی دارد و دائماً سؤال های متعددی به ذهنش خطور میکند. بنابراین بهتر است بزرگترها قبل از این که خود شروع به صحبت کنند، با دقت تمام شنوای حرفهای طرف مقابل باشند. اگر قادر باشیم فضای خوبی بر گفت و گوهایمان حاکم کنیم، حرفها و نظرات و رفتارمان جوان مخاطب ما را به خوبی تحت تأثیر قرار داده مجذوب میکند نصایح و حرف هایی که به این ترتیب بین یک جوان و فرد بزرگسال رد و بدل میشود حتی از ارزش ها مؤثرتر است بعد از این که به صحبتهای جوانمان گوش دادیم بسیار مناسب خواهد بود تا با او صحبت کرده او را از تجربیات شخصی خود آگاه سازیم و در این میان چیزی را که نباید فراموش کرد خاطرنشان ساختن ممنوعیت مصرف غیرقانونی موادمخدر است. پیش از آن که سعی در علمی کردن بحث داشته باشیم باید بر روی ویژگی افراد معتاد و رابطه آنان با مواد مخدر بحث کنیم.
شیوههای دادن اطلاعات در مورد مضرات مصرف مواد مخدر
مصرف مواد مطمئناً در بسیاری از مواقع، به علت فقدان آگاهی صحیح از زیانهای موادمخدر صورت میگیرد. لذا در برنامههای آموزشی بایستی موارد ذیل مدنظر باشند:
1- اطلاعات ارائه شده باید از نظر علمی معتبر و قابل قبول باشد و نباید حس کنجکاوی نوجوان را در مصرف مواد برانگیزد.
2- محتوای برنامه آموزشی نباید نحوه به دست آوردن مصرف مواد را آموزش دهد.
3- اطلاعات ارائه شده باید این پیام را منتقل کند که مصرف مواد برای همه مضر است و هیچ کس و هیچ گروهی از آسیب آن مصون نیست و اطلاعات باید حاوی پیام«عدم مصرف» باشد.
4- هنگامی که نوجوانان و جوانان مخاطبند، باید از پیامهایی استفاده شود که به مضرات موادمخدر«در حال حاضر» و«آینده نزدیک» میپردازد نه عوارض دراز مدت آن. 5- مطالب آموزشی و نحوه ارائه آنها باید با علایق و نیازهای گروههای هدف منطبق باشد.
6- پیام های آموزشی باید با شناخت فرهنگ و باور گروههای مختلف هدف برنامهریزی شوند.
پیشگیری و آموزش
چگونه میتوان از مصرف مواد و سوء استفاده از آن جلوگیری کرد؟ پاسخ این است که انجام چنین کاری به طور کامل ممکن نیست. با وجود این ما میتوانیم از تباهی زندگی عده بسیاری از مردم جلوگیری کنیم. از طریق آموزش و درمان میتوان از مصرف آن گروه مواد شیمیایی که اغلب به اعتیاد میانجامد، پیشگیری کرد. مشاهده این امر که سوءاستفاده از مواد، در واقع نشانه مشکلات اجتماعی و روانی اساسی میباشد، از اهمیت برخوردار است. بنابراین پیشگیری از سوءاستفادههای دارویی باید در زمینههایی که این مشکلات به وجود آمدهاند، انجام گیرد. انجمن ملی مبارزه با موادمخدر در دهه 1970 جلسات متعددی تشکیل داد تا ضمن ارائه تعریفی برای جلوگیری از مصرف موادمخدر، شیوههایی برای تحقق چنین هدفی درنظر بگیرد. تعریفی که آنها ارائه دادند چنین بود: فرآیندی است سازنده برای بهبود پیشرفت شخصی و اجتماعی فرد در جهت رشد تواناییهای کامل انسانی و از میان بردن و کاهش نقایص جسمی، عاطفی، عقلی و اجتماعی که میتواند به روی آوردن فرد به مواد شیمیایی کمک کند. این هدف تقاضاهای زیادی را ایجاب میکند. به طور واقعی برنامه پیشگیری و مؤثر مدرسه قبل از هر چیز باید از پشتیبانی کلیدی کارکنان اداری و آموزشی برخوردار باشد. عوامل مهمی که میبایست در برنامهای موفقیتآمیز درنظر گرفته شود، چنین است:
1- کمک به معلمان، تا بر اطلاعات خود درباره مسأله مواد در محل و مراکز ارائه خدمات در منطقه بیفزایند.
2- ترغیب معلمان به منظور تهیه یک برنامه آموزشی برای مبارزه با مواد در کلاس، این برنامه باید ساده، مختصر و به شیوهای ارائه شود که قضاوتی در مورد آن صورت نگیرد. علاوه براین علاقه معلم به رفاه جسمی و روانی دانشآموز میبایست مورد تأکید قرارگیرد.
3- به وجود آوردن جوی که معلم بتواند مهارتهای حل مسائل را در کلاس و به صورت انفرادی فراگیرد و جلسات بحث گروهی را که درباره موضوعاتی نظیر رشد نوجوان و ارتباط آن با مسأله موادمخدر تشکیل میشود، رهبری کند.
4- تهیه برنامه پیشگیری با شرکت خانوادهها و دانشآموزان و ارائه مشاورههای فردی و گروهی با استفاده از منابع موجود در جامعه، نظیر مراکز مشاوره انجمن اولیا و مربیان. اعضای چنین انجمنهایی میتوانند گروهی از مشاوران باشند که در زمینه برخورد با مواد، آموزشهایی کسب کرده باشند.
5- سعی کنید ساختار عاطفی و ادراکی را که اغلب با مصرف موادمخدر همراهند درک کنید. عده زیادی از این دانشآموزان احساس میکنند که شایستگی لازم را ندارند و به صورتی غیرمعقول از طرف بزرگترها و همسالان طرد شدهاند. آنها نیاز دارند که دیگران آنها را درک کنند. اعمال روشهای انضباطی و قضاوتی این پیام را به آنها ابلاغ میکند که معلم و مدرسه فقط به برقراری نظم توجه دارند و قصدشان ارائه کمکهایی به آنها نمیباشد.
6- تقویت ارزشهای مذهبی و دینی و پرورش باورهای دینی و اعتقادات مذهبی در کودکان و نوجوانان و اولویت دادن به ارزشهای اجتماعی به جای ارزشهای شخصی و فردی.
7- ارزش دادن به حس مسئولیت فردی، یعنی کنترل خود در انجام رفتارهای غیرقابل قبول اجتماعی.
8- از بین بردن این باور غلط که برخی مواد مخدر اعتیادآور نیستند، مانند حشیش.
9- مقابله با تفکر عادی بودن مصرف مواد مخدر.
10- آموزش مهارتهای ارتباطی، توانایی اظهارنظر، توانایی مخالفت و رد کردن، کنترل خود و احساس مسئولیت در مقابل رفتارهای خود و آرامسازی.
11- بالا بردن اعتماد به نفس با استفاده از روش تشویق، اجتناب از تحقیر، اعطای مسئولیتهای مناسب بر اساس سن و توانایی، بالا بردن مهارتهای کودکان و تواناییهای آنان.
12- تشویق فعالیتهای سالم و خلاق
13- برگزاری دورههای آموزشی یا روشهای تغییر نگرش دانشآموزان از طریق فیلم، جزوه، بحث های گروهی و...
14- اصلاح روش تدریس و برخورد با دانشآموزان در روشهای فعال یادگیری شامل اکتشافی، پژوهشی، مباحثه و نمایش و تقویت استقلال دانشآموزان و افزایش خودابرازی و مسئولیتپذیری میتواند در این چارچوب مؤثر باشد.
15- فعالیتهای پیشگیرانه با استفاده از رسانههایی مثل تلویزیون، رادیو، مجلات، روزنامهها، پوستر و...
16- آموزش شیوههای مقابله و کنارآمدن با فشارهای مختلف زندگی، اضطراب، تنشهای جسمی یا ذهنی ناشی از مشکلات، شکستها و برخوردهای اجتماعی. 17- آشنا کردن دانشآموزان با موقعیتهای اجتماعی که ممکن است آنها را برای آزمایش موادمخدر تحت فشار اجتماعی قرار دهد.
18- ایجاد مهارتهای شناختی لازم برای تشخیص این قبیل موقعیتهای خطرناک و اجتناب از آنها.
19- ارائه اطلاعات به نوجوانان که باعث تصحیح برداشتهای ذهنی آنان از معیارهای اجتماعی حاکم بر مصرف مواد میشوند.
20- ارائه مطالب آموزشی درباره برقرار کردن ارتباط و مبادله اطلاعات با دیگران.
21- ارائه اطلاعات مربوط به شیوع سوءمصرف مواد در میان نوجوانان، جوانان و کل جمعیت به منظور اصلاح دیدگاههای نوجوانان درباره خطرهای اعتیاد و عوارض دیگر آن.